Sunday, February 25, 2007

همسر احمد باطبی در بازداشت بسر میبرد/ابراز نگرانی عفو بین الملل از وضعیت احمد باطبی و همسرش


خويشاوندان احمد باطبی، زندانی سياسی ايرانی می گويند همسر او از بازداشت خود خبر داده و گفته که به دليل ارتباط با پزشکانی که دست به جرائمی همچون جعل سند در شهر گرگان زده اند دستگير شده است. برادر سميه بينات، همسر احمد باطبی به بخش فارسی بی بی سی گفته از کانالهای غيررسمی مطلع شده که خانم بينات در بازداشت نهادهای حکومتی است، هرچند مسئولان رسمی انتظامی و امنيتی دخالت مأموران خود در بازداشت او را رد می کنند و مسئولان اطلاعاتی می گويند احتمال دارد افرادی با استفاده از نام اداره اطلاعات خانم بينات را با خود برده باشند. خويشاوندان سميه بينات نيز با تسليم شکايتی به دادستانی گرگان، خواهان پيگيری وضعيت او شده و نهادهای انتظامی و امنيتی را به عدم پيگيری قضيه متهم کرده اند. سميه بينات، همسر احمد باطبی دندانپزشک است و در شهر گرگان در شمال ايران دوره خدمت موسوم به طرح را می گذراند. بنابر آنچه برادر او، ميعاد بينات به بخش فارسی بی بی سی گفته، افرادی که ظاهری شبيه به مأموران اطلاعاتی داشته اند سميه بينات را از ساعت هشت چهارشنبه شب (21 فوريه) در شهر گرگان با خود برده اند و او در تماسهايی که خانواده اش با وی گرفته اند ابتدا گفته که برای مأموريت به مشهد رفته اما فردای آن روز از بازداشت خود خبر داده است. ميعاد بينات می گويد بعداز ظهر پنجشنبه مردی با تلفن همراه شخصی سميه بينات با خانواده او تماس گرفته و گفته که از زندان زنان با آنان صحبت می کند و سپس گوشی تلفن را به خانم بينات داده که او گريه کنان از بازداشت خود خبر داده است. آن گونه که ميعاد بينات می گويد خواهرش گفته که دليل بازداشت او سياسی نيست بلکه اتهام او ارتباط با پزشکانی است که در شهر گرگان دست به جعل اسناد زده اند. به گفته ميعاد بينات لحن او به گونه ای بوده که سخنانش باورنکردنی به نظر می رسيده است. خويشاوندان سميه بينات در شرايطی از ربوده شدن او خبر می دهند که همسرش احمد باطبی، آن گونه که خانواده و وکيل مدافعش می گويند، در حالت جسمی و روانی نامناسبی به سر می برد و چند روز پيش از آنکه خبر ناپديد شدن همسرش را دريافت کند از زندان به بيمارستان شهدای تجريش در شمال تهران منتقل شده، هرچند مدیرکل زندانهای استان تهران وضعیت او را مساعد توصیف کرده است. با اين حال، آن گونه که ميعاد بينات می گويد، احمد باطبی پس از دريافت خبر ربوده شدن همسر خود دست به اعتصاب غذای خشک زده و از خوردن و نوشيدن خودداری می کند. همچنین سازمان عفو بين الملل در نامه ای سرگشاده از رهبر جمهوری اسلامی ايران خواست تا به وضعيت احمد باطبی، دانشجوی زندانی در اوين به سرعت رسيدگی کند. احمد باطبی که گفته می شود وضعيت جسمانی و روانی مناسبی قرار ندارد، يکشنبه شب برای درمان به بيمارستان شهدای تجريش منتقل شده بود اما از روز دوشنبه اول اسفند دوباره به زندان برگردانده شد. سازمان عفو بين الملل در این نامه که رونوشت آن را برای مسولان زندان اوين هم فرستاده است، ضمن ابراز نگرانی از وضعيت جسمانی احمد باطبی، از رهبر ايران خواسته بر اساس ماده ۲۹۱ قوانين کيفری ايران که به زندانيان اجازه می دهد از امکانات پزشکی بيرون از زندان استفاده کنند، به اين زندانی اجازه دهد که تحت مراقبت های پزشکی خارج از زندان قرار گرفته و امکان دسترسی به خانواده و وکيل خصوصی داشته باشد. در این نامه اين سازمان از آيت الله خامنه ای خواسته شده است که دستور برگزاری دادگاهی «صالح» برای احمد باطبی و ساير زندانيانی را صادر کند که بنا به این نامه «در شرايطی ناعادلانه»، محاکمه و زندانی شده اند. سازمان عفو بين الملل با اشاره به دستگیری سميه بينات، همسر احمد باطبی، از رهبر ايران صراحتا درخواست کرده است تا ضمن مشخص کردن محل نگهداری خانم بيات، به او اجازه دهد با خانواده اش بتواند تماس بگيرد و علاوه بر آن در صورت نياز بتواند از مراقبت های پزشکی برخوردار شود. نسخه ای از نامه سازمان عفو بين الملل به محمود احمدی نژاد، رييس جمهوری و آيت الله محمد شاهرودی، رييس قوه قضاييه هم فرستاده شده است. آقای باطبی از جمله دانشجويانی بود که در جريان اعتراض های دانشجويی تير ماه سال ۷۸ خورشيدی بازداشت شد و کماکان در زندان به سر می برد. به گفته خليل بهراميان، در زمان اتتقال باطبی به بیمارستان شهدا، پزشکان بيمارستان گفته بودند به دلیل حضور مستمر ماموران، آزادی عمل برای معالجه نداشته اند. اين وکيل دادگستری گفته بود: «احمد باطبی پس از آن به بيمارستان امام خمينی منتقل شد، اما بعد به بهداری زندان اوين برده شد.» بعد از دستگیری سميه بينات، همسر احمد باطبی در روز پنج شنبه سوم اسفند، برخی منابع داشنجويی از اعتصاب غذای خشک اين زندانی خبر داده اند.
برداشته شده از وبلاگ حماسه گنجي

Wednesday, January 31, 2007

شبح عراق بر فراز سياست بوش

نيويورک تايمز هفته آينده را مهم مي داند - چهارشنبه 11 بهمن 1385 [2007.01.31]
ديويد. اي. سنجر
در حالي که بوش و مشاورانش در حال تنظيم نحوه مقابله با ايران هستند، کم کم در مي يابند که کلمات و استراتژي آن ها هر چه بيشترشبيه سخنان چهار سال پيششان در مورد عراق از کار در مي آيد ؛ يعني هشدار نسبت به فعاليت هاي تروريستي و برنامه هاي هسته اي که پيش درآمدي بود بر جنگ عليه عراق.
آن ها دائم گوشزد مي کنند که اين بار موضوع فرق مي کند. نيکولاس برنز، معاون وزارت خارجه آمريکا و مذاکره کننده اصلي در مسائل ايران، روز جمعه گفت: "ما به دنبال جنگ با ايران نيستيم." اين سخنان تنها چند ساعت بعد از تکرار تهديد ايران توسط بوش به توقف "کشتار سربازان ما" و توقف توليد سوخت هسته اي گفته شد.
آقاي برنز، ضمن نقل قول از بوش، تاکيد کرد واشنگتن به دنبال "راه هاي ديپلماتيک است"، هر چند در حال اجراي استراتژي تهاجمي در عراق براي دستگيري ايرانيان و نيز در تنگنا ي مالي گذاشتن ايران براي احياي صنايع نفت است.
آقاي برنز اظهار داشت اين اقدامات جنبه دفاعي دارد و قصد تحريک ايران در آن نيست. وي گفت البته در پشت صحنه در دولت نيز بحث هايي در مورد اينکه آيا سياستي تهاجمي تر ايران را به عکس العمل وا خواهد داشت يا نه در جريان است. وزارت خارجه جانب احتياط را گرفته است ولي بسيار از "بازها" در پنتاگون و کاخ سفيد مي گويند افزايش نيرو هاي آمريکا در عراق بي اثر خواهد شد مگر آنکه ارتش آمريکا با قدرت از کمک ايرانيان به گروه هاي مسلح عراقي جلوگيري کند.
به نظر بسياري در واشنگتن، بخصوص منتقدين دموکرات بوش، رويکرد جديد به ايران همگي نشانه هايي از بهانه جويي براي جنگ را در بر دارد.
بعضي ها اين اقدامات را وسيله اي براي منحرف کردن افکار از وضعيت وخيم عراق مي دانند. از عراق به سمت کشوري که از گرفتاري هاي آمريکا براي گسترش نفوذ خود در منطقه استفاده مي کند.
گروهي ديگر تهاجم امروزي آمريکا را کوششي براي مقصر شناختن ايران در هرج و مرج عراق ارزيابي کرده اند. از مقامات رسمي و رئيس سازمان سيا گرفته تا وزير جديد دفاع به نقل از مقامات اطلاعاتي مي گويند ايران مواد منفجره پيچيده اي را براي نابودي مناطق سني نشين به عراق مي فرستند.
تا کنون مدرکي براي اين ادعا ارائه نشده است. قرار است هفته آينده ارتش آمريکا مهمترين حرکت خود را انجام داده و مواد و وسايل به دست آمده از حملات اخير را که دال بر حضور ارتش قدس ايران در پشت بسياري از حملات مرگبار است، به نمايش بگذارد.
در همين حال بعضي از مقامات دولت بوش اقرار کرده اند که اطلاعات مشابه آن ها در مورد عراق، پيش از شروع جنگ، چندان هم صحت نداشته اما همين ها تکرار اين اشتباه را در مورد ايران رد مي کنند و مي گويند: "واضح است که آن سابقه را در مورد ايران نمي توان به کار برد."
در همان حال که دولت در حال بيان اين ادعا ها در مورد ايران است، کمي آن طرف تر دادگاه در حال رسيدگي به گواهي کذب آي. لويس ليبي، ريئس ستاد قبلي ديک چني در مورد عراق است. دادرسي نشان مي دهد که ديک چني، مانند تني چند از مقامات، با دقت از ميان اطلاعات موجود تنها مواردي را که مي توانست عليه عراق به کار رود انتخاب کرد. حال بعد از چند سال، دولت آمريکا تاوان آن را پس مي دهد. اين بار حريف کشوري است که تواني به مراتب بيشتر از صدام حسين در سال 2003 براي پيشبرد يک برنامه هسته اي پيشرفته دارد.
دولت اکنون دلايل قاطعي براي اثبات اينکه ايران در جهت اوليد بمب هسته اي پيش مي رود در دست ندارد، ولي قرار است هفته ديگر شواهدي را مبني بر دخالت ايران در آشوب هاي عراق بر ملا سازد.
در مصاحبه هايي درهفته گذشته، مقامات پنتاگون و وزارت خارجه و کاخ سفيد تاکيد کردند هدف بوش در ايران سرنگوني دولت و ايجاد دولتي مشابه عراق نيست بلکه بيشتر سعي در وارد آوردن ضربات پراکنده به اين کشور است.
مقاماتي که با چگونگي اطلاعات جمع آوري شده براي آقاي بوش آشنا هستند، مي گويند ارزيابي آمريکا آن است که ايران خود را به چشم سردمدار جبهه اي براي بيرون راندن آمريکا از عراق و نهايتا از خاورميانه مي نگرد. ساير تحليل ها نيز حاکي از آن است که روسيه و چين هيچ گاه در تحريم عليه کشوري که با آن تجارت مي کنند شرکت نخواهند کرد و اگرآقاي بوش مي خواهد فشار هاي نظامي و اقتصادي به ايران وارد آورد بايد اين کار را خارج از چهارچوب سازمان ملل انجام دهد.
استراتژي حاصل اين ارزيابي آن بود که ايران را مجبورکنند محاسبه مجددي از هزينه-فايده مقابله با آمريکا انجام دهد. کوشش براي متوقف کردن بانک هاي اروپايي و ژاپني در کمک به بازسازي بخش نفت در ايران بخشي از اين حرکت است. پايين نگاه داشتن قيمت نفت نيز جزء ديگري از همين سياست است هر چند مقامات رسمي در برابر اين سئوال که آيا ديک چني يا سايرين در باره منافع احتمالي افزايش صدور نفت توسط عربستان سعودي براي پايين نگاه داشتن قيمت، به اين کشور قول هايي داده اند يا نه، سکوت کردند.
ولي بخش نظامي اين استراتژي بيشترين خطر را در بر دارد. يک مقام نظامي گفت دو ناو هواپيما بر و ناو هاي جنگي جانبي آن ها به خليج فارس گسيل شده اند "تا به ايرانيان بگويند ما متوجه شما هستيم." نيروهاي آمريکايي مجاز شدند که عليه نيروهاي ايراني در عراق اقدام کنند، حال آنکه هنوز شواهد کافي براي توطئه ايران بر عليه نيرو هاي آمريکا، که اين اقدام را توجيه کند، وجود ندارد.
مقامات آمريکايي اين اقدامات را صرفا دفاعي مي خوانند. آقاي برنز گفت: "مسلما ما بايد از منافع خود در خليج و عراق دفاع کنيم و جان سربازان خود را حفظ کنيم."
ليکن مقامات مذکور هنوز نگران اين هستند که ايران عقب نشيني نکند، يا يک فرمانده آمريکايي يا يک نظامي يا شبه نظامي ايراني دچار اشتباه محاسبه شود. هم کوندليزا رايس و هم آقاي گيتز، معاون وزارت دفاع، در باره اين خطرهشدار داده اند.
مقامات دولت مي گويند همه مشاورين بوش به استراتژي مقابله نيرومند تر با ايران راي مثبت داده اند، ليکن هنوز در مورد حد و حدود آن بحث مي کنند. برخي از متخصصين وزرات خارجه هشدار داده اند که درگيري آمريکاييان و ايرانيان در خاک عراق ممکن است باعث افزايش قدرت محمود احمدي نژاد شود چرا که توجه را از شکست وي در ايجاد شغل و حل مسائل اقتصادي به قيمت پيشبرد برنامه هسته اي، منحرف مي سازد.
در دراز مدت نيز اين بحث جريان دارد که آيا روزي اقدام نظامي براي مقابله با فعاليت هاي هسته اي ايران لزومي خواهد داشت يا نه. مقامات آمريکايي مي گويند فعلا توان مناسبي براي چنين عملياتي ندارند. يک مقام نظامي مي گفت: "مساله ايدئولوژي نيست؛ در حال حاضر نيرويي براي اين کار وجود ندارد چرا که همه نيرو ها درگير هستند."
در پنتاگون بحث در مورد هدف قرار دادن ايرانيان در عراق ادامه دارد. مي پرسند آيا توجيه آن اين است که آن ها بخشي از ارتش ايران هستند؟ يا آمريکاييان شواهدي دال بر وارد کردن اسلحه و ايجاد آشوب توسط آن ها يافته اند؟ از نظر عموم پاسخ اين سوالات محرمانه و طبقه بندي شده است. يک مقام رسمي بطور خصوصي گفت: "همه اين ها جاي بحث دارد."
تقابل ها در هفته آينده به احتمال زياد شدت خواهد گرفت. ايرانيان به آژانس بين المللي انرژي هسته اي گفته اند که از ماه فوريه توليد صنعتي اورانيوم را شروع خواهند کرد. با اين تاکيد که "ما با توليد بمب هسته اي سال ها فاصله داريم".
ولي اينکه آيا ايالات متحده بايد طرق ديپلماتيک را دنبال کند يا به شيوه هاي ديگر روي آورد بايد از همين حالا روشن شود. دموکرات ها، حتي در زماني که دولت را متهم به شکست در قبال ايران مي کنند، سعي دارند لحن خشن خود را در مورد ايران حفظ کنند. سناتور جان ادواردز در يک کنفرانس امنيتي اسرائيل گفت: "براي اطمينان از اينکه ايران به بمب هسته اي دست نيابد لازم است همه گزينه ها را، يا بهتر بگويم همه راه حل هارا دم دست داشته باشيم."
براي بوش مساله فقط راه حل نيست بلکه مشروعيت آن نيز مطرح است. با انفجارها و خونريزي هاي عراق وي تحت فشار هاي بيشتري است که موقعيت سياسي آمريکا را در خاورميانه از اين ضعيف تر نکند. در عين حال او نمي خواهد ايراني قوي تر از آنچه پيش از انتخاب وي بود بر جاي بگذارد.
منبع: نيويورک تايمز، 28 ژانويه
برداشته شده از روز آنلاين

Saturday, January 13, 2007

ايران در هفته‌اى كه گذشت: آيا تحولى در راه است؟

ايران آبستن تحولاتى تازه است. حمله نيروهاى آمريكائى به كنسولگرى ايران در اربيل، انفجار رازآميز در استان كرمان، تهديدهاى اسرائيل و تلاش گروهى از نمايندگان مجلس براى احضار احمدى‌نژاد، همه حكايت از افزايش فشار براى چنين تحولاتى دارند.
ساعاتى پس از اعلام سياست تازه جورج بوش براى بحران عراق، نظاميان آمريكائى، ضمن حمله به ساختمان كنسولگرى جمهورى اسلامى در اربيل، شش ديپلمات ايرانى را بازداشت كردند. بوش، در سخنرانى خود، جمهورى اسلامى را به دخالت در ناآرامى‌هاى عراق متهم كرد. پس، حمله به كنسولگرى نمى‌تواند با سياست تازه آمريكا بى‌ارتباط باشد.
آمريكا، در هفته‌هاى اخير، بر تلاش‌هاى خود براى به انزوا كشاندن جمهورى اسلامى افزود. تحريم بانك سپه، قطع معاملات كامرز بانك آلمان با بانك‌هاى ايرانى و فشار بر چين براى عدم انجام معاملات بزرگ نفت و كاز با ايران، نشان داد كه واشنگتن مصمم است جمهورى اسلامى را، براى تجديد نظر در سياست بين‌المللى خود، از هر سو به محاصره در آورد.
دستگيرى ديپلمات‌هاى ايرانى در اربيل نيز، مى‌تواند با هدف ايجاد هراس بيشتر صورت پذيرفته باشد. هراس از آن كه جنگ عليه ايران را، آمريكائى‌ها از درون خاك عراق آغاز كنند. با اعزام ۲۱ هزار و ۵۰۰ سرباز آمريكائى ديگر، تعداد نظاميان اين كشور در جوار خاك ايران به بيش از ۱۵۰ هزار نفر مى‌رسد. اين در حالى است كه ناوگان‌هاى جنگى نيز در سواحل جنوبى ايران به حالت آماده باش به سر مى‌برند.
آيا هراس از درافتادن به دام يك بحران بزرگ بين‌المللى ممكن است دولت ايران را به بازنگرى در برنامه‌هاى اتمى خود وادارد؟ در اين زمينه نشانه‌هائى آشكار شده است. محمود احمدى نژاد، پس از تحمل ضربه‌اى سخت در انتخابات شوراها و مجلس خبرگان، اكنون به احتمال زياد بايد خود را براى احضار شدن به مجلس آماده كند. گروهى از نمايندگان، كه سياست‌هاى احمدى نژاد را به زيان منافع ملى مى‌دانند، در اين راه مى‌كوشند.
از سوى ديگر، آغاز تحريم‌هاى بين المللى، به افزايش شديد قيمت‌ها انجاميده و روز به روز به نارضائى عمومى بيشتر دامن مى‌زند. در نتيجه، بسيارى از اصلاح طلبان كنار رانده شده از قدرت، براى نخستين بار جرات مى‌كنند كه سياست‌هاى اتمى دولت را مورد انتقاد قرار دهند و نسبت به خطرات بزرگى كه در راه است هشدار بدهند. اين منتقدان، پشت سر هاشمى رفسنجانى، كروبى و خاتمى سنگر گرفته‌اند كه پس از پيروزى غيرمنتظره احمدى نژاد، به يكديگر نزديكتر شدند.
به اين ترتيب، فشارهاى بين المللى ممكن است در آينده نزديك زمينه‌هاى پيروزى اعتدال بر افراطى گرى در ايران را مهيا كند. آنچه به نگرانى در زمينه سقوط ايران به ورطه يك بحران بزرگ دامن مى زد، گزارش‌هاى بى‌شمارى بود كه از اسرائيل رسيد. مهمترين اين گزارش ها به تحليل سالانه ”انستيتوى ملى مطالعات استراتژيك دانشگاه تل آويو” مربوط مى‌شد كه حمله به تاسيسات اتمى ايران را صريحا به سياستمداران توصيه مى‌كرد.
درست در اين شرايط، ناتوانى مقامات رسمى از ارائه توضيحى پذيرفتنى درباره انفجار بزرگ در رشته كوه‌هاى ”بارز” استان كرمان، به اين شايعه دامن زد كه اين انفجار، ممكن است ناشى از آزمايش لرزه نگارهائى بوده باشد كه آمريكا و اسرائيل براى ثبت آزمايش هاى هسته‌اى احتمالى ايران تدارك ديده‌اند.
در چنين اوضاع و احوالى، كوندوليزا رايس وزيرخارجه آمريكا بار ديگر اعلام كرد كه در صورت توقف غنى سازى اورانيوم، حاضر است با همتاى ايرانى خود به گفت و گوى مستقيم بنشيند. آيا فشارهاى همه جانبه، رهبران فعلى ايران را وادار نخواهد كرد كه اين پيام را جدى بگيرند؟
جواد طالعى
برداشته شده از صداي آلمان

بهترین راه مقابله با ايران

تحليل هرالد تريبون از وخامت اوضاع اقتصادی کشور - پنجشنبه 21 دی 1385 [2007.01.11]
برداشته شده از روز آنلاين
راجر استرن
ایران در بحرانی به سر می برد که بر اثر آن صادرات نفت این کشور در سال 2015 به صفر می رسد. چگونه کشوری که سومین صادر کننده نفت جهان است، صادراتش سالانه معادل 10 تا 12 درصد کاهش خواهد یافت؟
زیر ساخت های صنایع سنگین ایران برای حفظ بازدهی خود باید تعمیر و نگاهداری شوند. اصلی که در مورد صنایع نفت هم مصداق دارد چرا که بازده چاه های نفت هر سال کاهش می یابد. اگر چاه های جدیدی برای جایگزینی این کاهش وارد مرحله عملیاتی نشود، تولید افت خواهد کرد. و این همان اتفاقی است که به علت عدم سرمایه گذاری در ایران خواهد افتاد. چرا؟
از دید حکومتگران ايران بازده سیاسی کوتاه مدت سرمایه گذاری در نفت صفر است. آن ها نمی خواهند 4 تا 6 سال در انتطار بازده یک چاه بمانند. بدین ترتیب جمهوری اسلامی به عوض سرمایه گذاری مجدد بخشی از درآمد نفت در این صنایع، ترجیح می دهد آن را صرف هزینه های تشکيلات دولتی ناکارآمد کند. در همین حال حفظ سطح اشتغال در صنایع زیانده دولتی برای رژیم حیاتی است.
عامل دیگری که درآمد ناشی از صادرات نفت را تهدید می کند افزایش تقاضای داخلی است. این تقاضا نه تنها افزایش بلکه در حال انفجار است، و عامل اصلی آن هم یارانه سرسام آور برای مصرف بنزین و عرضه آن به قیمت 9 سنت است. این ارزانی و وحشت دولت از دست زدن به آن ، باعث رشد 6 درصدی مصرف در سال شده است که یکی از بالاترین رشد ها در دنیا است.
بنا بر این حکومت اسلامی شمع را از دو سر آن آتش زده است: تولید کمتر و مصرف بیشتر و بیشتر. بن بست سیاسی و اقتصادی به شیوه شوروی سابق عملادست یابی به هرگونه راه حل را غیرممکن کرده است.جمهوری اسلامی می تواند راه را برای سرمایه گذاری خارجی در صنعت بگشاید، دولت هم از این راه بیش از 70 درصد درآمد خواهد داشت اما چنین کاری صورت نمی گیرد و اگر هم دولت شروع کند شوقی برای آن وجود ندارد.
هر چند علائم یک بحران نفتی در ایران بسیارو آشکار ست ولی نه دولت بوش و نه مخالفین جمهوری اسلامی به آن توجه ندارند. حتی اصرار ایران بر برنامه هسته ای خود، که از نظر ایالات متحده پوششی است برای تولید تسلیحات هسته ای، نشانه ای از افت تولید نفت است.
دولت ایالات متحده ادعا می کند دولتی به ثروتمندی دولت ایران با درآمد های نفتی نیازی به انرژی هسته ای ندارد. هر چند ایران به دلیل مخفی نگاه داشتن برنامه هسته ای خود مقصر است ولی این تقصیر نباید باعث شود که ادعا کنیم تمامی ادعا های ایران بی پایه است.
در عالم واقع اکثر نیروگاه های برق ایران نفتی یا گازی هستند. انرژی ناشی از نیروگاه هسته ای که روسیه در حال تکمیل آنست، مقداری از نفت را هم آزاد خواهد کرد تا صادر شود. تعمیر نیرو گاه های کهنه ایران کمتر از ساختن نیروگاه های هسته ای کار نمی برد. در اين جاست که آماده شدن نيروگاه هسته ای نوعی يارانه غیر مستقیم به شمار رود که روسيه به ايران می پردازد.
از سوی ديگر سرمایه گذاری در ایران آنقدر نگران کننده شده و جذابیت خود را از داده که حتی دولت های تشنه انرژی نیز از آن دست شستند. مانند شرکت ژاپونی اینپکس که به تازگی قرارداد هفت ساله خود را در دشت آزادگان ترک کرد. اگر ایران شرایط بهتری فراهم می کرد امروز نفت آزادگان به بازار آمده بود.
نشت نفت نشانه دیگری از مشکل صنعت نفت ایران است. بر اساس گزارش یک روزنامه دولتی در ایران میزان این نشت حدود 6 درصد کل تولید است.
این شیوه اداره اقتصاد باعث می شود پول و نفت هر دو به هدر روند. برای دولتی مثل دولت احمدی نژاد مشکلات صنعت نفت ایران خبر خوش به شمار می آید. حتی تصمیم شورای امنیت سازمان ملل برای مقابله با ایران نیز علامت خوبی به شمار می آید. لیکن خسارتی که ایران به خود می زند به مراتب بیشتر از هر گونه تحریم اقتصادی است. تحریم ایران ممکن است عملا باعث روی گردانی مردم ايران از دولت های مخالف نظام شود و رسانه های حکومتی تحريم ها را دلیل مصائب اقتصادی جا بزنند.
در حالی که واقعيت اين است که حکومت دينی در نابود ساختن اقتصاد ایران موفق بوده و بهترين راه آن است که آن ها به حال خود گذاشته شوند تا کارشان را به پايان برسانند. حمله به ایران باعث فرار رژیم از زیر بار مسئولیت فاجعه اقتصادی کشور می شود. از آن بدتر چنین حمله ای باعث وحدت ایرانیان در پشت سر دولت هوادار تروریسم خواهد شد. به این دلیل شاید بهترین کار در مورد ایران هیچ کاری نکردن باشد.